برای دختر بی دست و درخت گلابی ، که شاخه پر از میوه ی خود را ، عاشقانه به سوی او خم کرد و ملتمسانه نزدیک شد به دهان او .. می نویسم متواضعانه ، با دو دست خاکی .. پیرمیکده * ب.ز. گ 93 کمی دیر می گذرد این روزها شاید دوباره عاشق شدم شاه یحیی کجایی ؟؟؟ پیرمیکده ام و منتظر پیرمیکده ***شاه یحیی
سلام ،
باز هم تجربه ای تلخ
باز هم اشتباهی محض
از دلم رخ داد
و به راستی چه تلخ است
تجربه های تکراری
پیرمیکده * ب. م. ج. 93
درجهنم فراق به سر می برم ،
آتش انتظار ،
تمام وجودم را سوزانده ...
دلتنگ تر از همیشه ام
پیر میکده * ب. م. ج. 93
مثل همیشه فقط تو به حاجت رسیدی
و من ، سرگردان ...
در آخر هم برای رفتن عجله می کنی
لا اقل کمی صبر کن !
تا عرق انتظارم خشک شود
پیرمیکده * ب. م. ج. 93
Design By : Pichak |