سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاه یحیی و پیر میکده

قصه ی پدر 

برادر و مادرم

قصه ای عجیب بود .


بعد آن همه امید و انتظار و منتظر

که قرعه ای به نامشان

به کامشان

و سفر

سفر تا خدا ، تا مکه و منا

سفر تا لحظه های غربت بقیع

حریم امن آن حرم 

مسجدالحرام ،

رفع تشنگی از شربت زلال زمزم خدا

و آه ...

لحظه ی عروج ، رفتنی عجیب .


من میان آن همه 

زائری ، گلی  ، پدر یا برادری ، پناه امن مادری

و سایبان آن همه مسافر و کبوتران حرم را

گم کرده ام .


من پدر را جاگذاشته ام .



شاه یحیی : به همه ی کسانی که در حادثه تلخ منا عزیزی از دست داده اند


نوشته شده در چهارشنبه 94/7/8ساعت 1:5 صبح توسط shahyahyapiremeykade نظرات ( ) |


 Design By : Pichak